سينمای آزاد Neue Seite 3

cinema-ye-azad

سينمای آزاد

. Postfach 100525 D-66005 Saarbrücken   .Tel: 0049 681 39224 . cinema-ye-azad@T-online.de

آرشيو               کارنامه              عکسها               خبرها                تماس با ما

سرآغاز

*ايمان و امان به سرعت برق/می رفت، که مومنين رسيدند

رژيم بدل ساز جمهوری اسلامی هم به ظاهر برای اصناف تشکيلاتی راه انداخته که مثلا از حقوق صنفی آنها حمايت بشود، اما ايجاد تشکيلات سنديکايی ممکن است توقعاتی را که در کشورهای ديگر نسبت به وظايف سنديکا وجود دارد به ذهن تداعی کند مثل حق اعتصاب و... ج.ا با بهره از واژه های خانه و انجمن سروته قضيه را بهم می آورد. خانه سينما، انجمن های تهيه کنندگان، کارگردانان، نقد فيلم نويسان، مستندسازان... وابسته بدان به خواست حکومت تشکيل شده است. اما به اين تشکيلات کوچکترين امکانی داده نمی شود تا از حق وحقوقی صحبت کنند چه برسد به اينکه بخواهند به رفتارهای اعتراض آميز مثل اعتصاب بينديشند. معمولا در هيات مديره هم آدم های خودشان را وارد می کنند تا مراقب اوضاع باشند (هيات موسس اين خانه فخرالدين انوار، سيد محمد بهشتی و محمد مهدی حيدريان بودند که در بافت اين رژيم اند و انوار و بهشتی پرونده قطور دزدی و سوء استفاده مادی دارند). شرکت اجباری در مناسبت های دولتی مثل سالگرد انقلابشان، ارتحال امام و مبارزه ساختگی با امريکای جهانخوار، تشکيل ستادهای انتخاباتی به نفع يکی از باندهای درون حکومت هم از طرف رژيم به اين شبه سنديکاها ديکته می شود. برای مثال يکی از اقدامات شايسته!! خانه مستقل! سينما به هنگام محکوميت جمهوری اسلامی در ميکونوس بود که در طوماری فرمايشی رای اين دادگاه را مردود دانستند و اين رای را به مقاصد شوم استکبارجهانی و صيهونيسم بين المللی پيوند زدند.
ميدانيم که يکی از مواردی که مقامات ج.ا بعد از اين که مستقر شدند دايم به رخ می کشيدند برگذاری جشنواره ها در رژيم سابق بود با اين استدلال که پولی که بايد خرج رفاه مردم می شد صرف لهو و لعب جمعی معدود می گشت. اما اين رژيم غاصب ميزان جشنواره هايش در حال حاضر شايد از تمام جشنواره های سراسر اروپا بيشتر باشد. هر نورچشمی ای را که ميخواهند راهی برای چاپيدنش فراهم کنند برايش يک جشنواره برپا می کنند. من يک بار حوصله کردم اين شبه جشنواره ها را شمردم فقط برای سينما تعدادشان از 30 تا تجاوز کرد.
همچنين اينان به تقليد حکومت پيشين شبه جشنواره فجر را با بهره از همکاران هژير داريوش در جشنواره جهانی فيلم تهران (جمال اميد و بهرام ری پور) راه اندازی کردند. اگر يادتان باشد جشنواره ديگری هم در رژيم سابق با عنوان سپاس با پشتيبانی استوديوهای فيلمسازی و در راس آنها استوديو ميثاقيه برگذار می شد که جشنواره داخلی محسوب می شد. اينان هم علاوه بر جشنواره فجر که مثلا جشنواره بين المللی شان هست به تقليد از برنامه های آن رژيم به قول خودشان منحوس جشن خانه سينما را بصورت جشنواره داخلی ايجاد کرده اند که فقط فيلم های جمهوری اسلامی در آن شرکت داده می شود.
امسال برگذاری اين جشن ساليانه شان با سروصدا و بگيروببند و زندان و بازداشت برگذارکنندگان مواحه شد. چرا؟ براساس گزارش هفته نامه يالثارات شماره 292 با عنوان سايه سنگين فضای کثيف فرهنگی در جشن خانه سينما، عفت و عصمت فرهنگ اسلامی به باد رفته است و اين نشريه عکس هايی هم چاپ کرده تا صدق نظرش را اثبات کند. می دانيم که رژيم ج.ا هرگر نتوانست حجاب طالبانی را که مدنظرش بود به زنان ايران حقنه کند، زنان ايران در هر فرصتی حجاب تحميلی را بوسيله ای برای استهزاء حکومت تبديل کرده اند، با تکه پارچه که دايم هم از سرشان به پايين سرميخورد فرامين حجاب را به ريشخند گرفته اند.
مردم در جشن خانه سينما هم با بی اعتنايی به فرامين حکومتی خشم مقامات را برمی انگيزند. اول ببينيم واکنشها چگونه بوده است.
نشريه بانی فيلم در تاريخ 26/6/83 می نويسد:
«ديروز در يادداشت صفحه دو ما نيز نارضايتی خود را در همان شب جشن با يکی از دست اندرکاران در ميان گذاشتيم و از بروز رفتارهايی به دور از شان و منزلت عده ای انگشت شمار! که جشن سينمای ايران را با سالن مد! (مگر سالن های مد در جمهوری اسلامی مفتوح است و در اين سالن ها، هرکس با هرشکل و شمايلی که مايل باشد حضور می يابد، تا آنجا که ما می دانيم مامورين انتظامی ويترين بوتيک ها را هم پاک سازی ميکنند) اشتباه گرفته بودند عنوان کرديم ...»
روزنامه جمهوری اسلامی در روز بعد از جشن با اين عنوان اعتراضش را اعلام کرد: «مانکن ها جشن ملی سينما را به ابتذال کشاندند» و روزنامه کيهان شريعتمداری هم با ضميمه کردن چند عکس مستهجن!!! نوشت «جشن سينمای ايران با حال و هوای لوس آنجلس.»
اما کار بالا می گيرد، چنان توهينی به کيان نظام شده که نمی توان به اين سادگی فاجعه!! رخ داده را فراموش کرد. اعضاء هيات مديره خانه سينما با وجود اينکه تمام رفتار و اعمالشان را با خواست حکومت تنظيم می کنند بازداشت می شوند و به آنها تفهيم اتهام می شود با اين مضمون:
تشکيل مجلس مختلط، که در آن اشاعه منکرات انجام شده.
اما مسجد اسلامی (دوره هفتم) که نمی تواند نسبت به اين اتفاق که دامن اسلام عزيز را لکه دار کرده بی اعتنا بماند، عضو کميسیون فرهنگی مسجد به ميدان می آيد و ميفرمايد:
«خانه سينما مولودی است پديدار شده از معاونت سينمايی و لذا اقدامات و مراسم اين خانه نيز مورد نظارت اين معاونت قرار گيرد (به به عجب استقلالی دارد خانه سينمايشان)، وی همچنين در واکنش به عدم رعايت شئونات اسلامی گفت« اگر مسئولان به وظيفه نظارتی خود عمل نکنند با مشکلات زيادی مواجه می شويم »(روزنامه شرق 291 ).
اما جالب تر از آن واکنش مجيد مجيدی کارگردان روشنفکر! ومترقی! و پيشرو! وچشم وچراغ جشنواره های خارجی و ايرانيان ضد رژيم! است. اين جناب ابتدا از سينماگران گلخانه ای که خود توجيه کننده حجاب هستند و مو به مو فرامين حکومتی را رعايت می کنند که هیچ اگر نياز باشد از خوش رقصی هم ابايی ندارند دفاع می کند و آنان را از هرنوع سرپيچی مبرا می داند و به رژيم خط می دهد که با شدت عمل بيشتر به مردم عادی فرامين حکومتی را اعمال کنند و می افزايد:
«....اينان اهالی سينما نبوده اند بلکه مردم عادی بوده اند که ما مرتب در خيابان ها می بينيم. اشاعه پديده زشت بدحجابی است که امروزه گريبان جامعه را گرفته است. حال سخن اينست که مسئولان سه قوه چه تلاش گسترده فرهنگی!! در جهت مبارزه با اين پديده شوم کرده اند.» (روزنامه بانی فيلم 26/6/83).
اما حانه سينما هم با دستپاچگی اطلاعيه می دهد که در کارت های دعوت رعايت شئونات را يادآوری کرده اند، و حراست ارشاد هم در داخل سالن چهارچشمی مراقب بوده است اما عده معدودی (يعنی مردم جان برلب رسيده که ديگر اعتنايی به تهديدهای حکومت ندارند) آبروی!! خانواده زحمت کشيده سينمای ايران را به خطر می اندازند.
اما آيا واقعيت اين چنين بوده است؟ با تامل در سيری که اين اتفاق پيمود، حرفها و اظهارنظرهای مقامات به خصوص فيلمسازان حکومتی می توان به علت واقعی وحشتی که به دليل رفتار زنان در جشن دولتی، مقامات را فراگرفته است پی برد.
اگر به عکس هايی که در مطبوعات به نشانه بی عفتی در جريان جشن چاپ کرده اند دقت کنيم در مي يابيم که هنرپيشه های سرشناس ج.ا چند سالی است با همين وضعيت در جشن های ديگر و جشنواره زجر يا فجر حاضر می شوند و کسی هم معترضشان نشده است.
ديگر اينکه در همين انتصابات مسجد هفتم کانديداها برای جلب مردم، دختران جوان را به همين وضعيت و با روسری مصلحتی که مانعی برای نمايش موهايشان ايجاد نمی کند به خيابان ها می فرستادند (من همان موقع عکسهايی از اين گونه صحنه ها در سايت پيک ايران ديدم)
از اين گذشته اگر اين نوع رفتارها فساد آفرين است پس چرا سفيران هنری رژيم در جشنواره های کشورهای ديگر، در ميهمانيهايی که انواع فسق و فجور در آن متداول است شرکت می کنند؟ و چرا سفارت جمهوری اسلامی در جشنواره کن ميهمانی های مجلل و مفصل برگذار می کند؟ و ميزبان کسانی می شود که در پوشش شان هيچ نشانی از عفت و عصمت مورد نظر ج.ا به چشم نمیخورد و هيچ صدای اعتراضی هم از جانب حکومتيان شنيده نمی شود. و آقای مجيدی که بدحجابی را پديده شوم می داند وقتی با هزار کلک خودش را به مراسم اسکار می رساند چطور می پذيرد در کنار ستارگانی که بالباس ها يشان نهايت بی حيايی! را به نمايش می گذارند به فضای کثيف! کاخ اسکار تشريف فرما شود؟ ايشان که مسلمان راستين هستند چگونه چشمشان می تواند شاهد اين بی ناموسی ها! در جشنواره های خارجی باشد، اما جوان ايرانی اگر چشمش به موی جنس ديگر بيفتد يک صحنه شوم را شاهد بوده است و آقای مجيدی خواستار شدت عمل بيشتر نسبت به عدم رعايت حجاب می شود. و يا چرا خانم سميرا مخملباف می تواند با آن شکل و شمايل در محافل خارجی حاضر شود. و يا خاتمی مونث و برنده لاتاری نوبل می تواند در خارج همان تکه پارچه مصلحتی را هم دور بريزد و در مجالس و ميهمانيهای مجلل و البته کثيف که ضد انقلاب های! متواری برايش جور می کنند حضور يابد.
اما چرا رفتار زنان در برنامه خانه سينما اين چنين مقامات را خشمگين و مسئولين خانه سينما را مضطرب کرده است. اتفاقا در گزارش اعتراض آميز روزنامه جمهوری اسلامی يکی از علل دل نگرانی حکومت را می توان دريافت، اين روزنامه می نويسد:
«چرا هيچ مکانی برای اقامه نماز در شب مبعث حضرت رسول در شب جشن در نظر گرفته نشده بود؟ چرا هنگامی که مجری نام پيامبر را آورد از جمعيت دوهزارنفره عده معدودی صلوات فرستادند؟»
پس در می يابيم که عدم رعايت ححاب برای اينها مسئله ای نبوده است، اينان مضطربند زيرا که در می يابند مردم ديگر از تهديدهای رژيم نمی هراسند. ديگر اينان نمی توانند با ايجاد رعب مردم را وادار به تمکين کنند. اما آيا آنان که حجاب تحميلی را تحمل نکرده اند يک عده معدود بودند؟ نه اگر اين چنين بود عوامل رژيم تا اين حدخشمگين نمی شدند. خوب چند نفر را می توانستند بی سر و صدا از سالن اخراح کنند؟ به اعتقاد من اين نظر می تواند واقعيت داشته باشد که اکثر قريب به اتفاق زنان حاضر در برنامه به فرامين حکومتی با بی اعتنايی برخورد کرده اند و به تهديدها و تذکرهايی که در کارت های دعوت هم قيد شده بود وقعی ننهاده اند. و ديگران هم به ديگر فرامين ج.ا بی اعتنا مانده اند. وقتی خودشان اعتراف می کنند که جزء عده معدودی کسی نپذيرفت که به هنگام اعلام نام پيامبر صلوات بفرستد، يعنی مردم به رژيم فهمانده اند که ديگر حاضر نيستند برنامه های مربوط به مسجد را در يک جشنواره سينمايی پذيرا شوند.
ج.ا در اين برنامه به وضوح دريافت که ديگر ديوار استبدادش شکسته است. همين مردم اگر روزی حرکت اعتراضشان به فراتر از حجاب کشانده شود نه از تهديد خواهند ترسيد نه درنده خويی حکومت مانعی برايشان ايجاد خواهد کرد.
عکس العمل 2000 نفر در يک سالن بی توجه به حضور مامورين امنیتی و بی اعتنا در برابر فرامين رژيم، خود نشانگر نفرت مردم از حکومت است و معلوم می شود ديگر حنای رژيم رنگی ندارد، تنها عده معدودی که منافعی در حکومت دارند به فرامينش گردن می نهند. بايد منتظر تداوم و گسترش حرکت های اعتراضی بود. اين حکومت پوشالی که قادر نيست يک سالن 2000 نفره را با خواست خودش اداره کند، چطور خواهد توانست يک تظاهرات گسترده را سرکوب کند؟ مردم ديگر نمی ترسند و اين واقعيت رژيم را ترسانده است.

*عنوان مطلب برگرفته شده از سروده مشهور ايرج ميرزا برسر در کاروانسرايی...


سرآغاز